با سلام

من وقتی دانشجوی لیسانس بودم یه روز نشستم و با خودم خلوت کردم و قرار گذاشتم با خودم که کنکور ارشد رتبه تک قمی بشم.تا دیپلم من بچه درس خونی بودم اما فقط در حد قبولی درس می خوندم. عاشق فوتبال بودم و از اول دبیرستان با بچه محله ها یه تیم درست کرده بودم و همیشه دنبال توپ بودیم تا اینکه همه دانشگاه قوبل شدن یا رفتن سربازی و تیم مون منحل شد. البته بعدا دوباره تشکیل شد و هنوز هم ادامه داره . از بحث دور نشیم

من لیسانس تو دانشگاه ازاد قبول شدم.اصلا واسه کنکور برنامه نداشتم و شانسی قبول شدم.کنکور سراسری هر که رتبه من خیلی بالا شد.
واسه همین این مسئله خیلی اذیتم میکرد. تعریف از خود نباشه ادم باهوشی هستم. از ترم 5 دانشگاه تصمیم به درس خوندن گرفتم.قبل از اون دو ترم مشروط شده بودم. از ترم 5 هیچ درسی رو زیر 17 نشدم به جز یک درس که 11 شدم. بقیه نمراتم عالی بود. در انتها با معدل 14 و 79 فارغ التحصیل شدم. 9 ترمه تموم کردم لیسانسم رو

اما ماجرای اصلی

درس خوند واسه کنکور ارشد رو از تابستان شروع کردم. اول رفتم پیش دوستم که سال قبل کنکور ارشد داده بود و امار رشته مون رو ازش گرفتم و منابع و سوالات سال های گذشته رو هم بهم داد

برنامه ریزی کردم واسه خوندن روزی شش ساعت درس می خوندم و توی اتاقم یه نوشته زده بودم با این عنوان.هدف،برنامه ریزی،پشتکار، انگیزه

البته ورزش رو کنار نگذاشته بودم. گه گاهی میرفتم فوتبال

روش درس خوندن من

ابتدا یک کتاب رو فصل به فصل می خوندنم و بعدش میرفتم سراغ سوالات سال های گذشته اگه سوالات از اون کتاب و یا از اون فصل کتاب بود پس متوجه میشدم که کتاب رو درست انتخاب کردم. سوالات رو جواب میدادم و بعدش میرفتم سراغ فصل بعد و در انتها کل سوالات رو یه دور کامل می خوندم و تست می زدم
این کار رو برای کل کتاب هام که حدودا 10 تا کتاب بود انجام دادم

خلاصه وقتی ترم شروع شد فقط روزهای که کلاس نداشتم درس می خوندم و ترم اخر واحدهای داشتم که اکثر جزوه منابع ارشد هم بودن. و این قضیه خیلی بهم تو قبولی در کنکور ارشد کمکم کرد.

ازمون ما 5 اسفند برگزار شد و من شب قبلش سرما خوردم و از استرس اصلا نخوابیدم

صبح پا شدم دو تا انتی هستامین خوردم و رفتم سر جلسه آزمون. ازمون رو وقتی دادم جواب های آزمون رو با خودم روی یه برگ گاغذ نوشتم و با خودم اوردم بیرون

بعد از چند روز هم جواب سوالات امد رو سایت سنجش و تقریبا درصدهام خوب بود

تا اردیبهشت جواب آزمون رسید. رفتم جواب رو گرفتم اینقدر استرس داشتم رتبه ام رو تو برگه پیدا نمیکردم. یکی داشت از بغلم رد میشد بهم گفت رتبت که خیلی عالی شده کجا رو نگاه میکنی. گفت کو رتبم چند شده . گفت 17 ،اینها. خیلی خوشحال شدم و حس خیلی خوبی داشتم که کمتر تجربش کرده بودم
راضی بودم از خودم که بلاخره توانای هام رو بروز دادم اخه وقتی کنکور سراسری قبول نشدم تو لیسانس خیلی از دست خودم ناراحت بودم. من می تونسم وقت یکم بازیگوش بودم

با مشورت دوستم انتخاب رشته کردم دانشگاه شهید بهشتی انتخاب اولم بود و همون جا هم قبول شدم